به گزارش مجله خبری نگار/ایران: حالا با رونق گرفتن دوباره سالنهای تئاتر و مراکز فرهنگی و هنری، بیشازپیش حضور گروههای نمایشی ویژه کودکان و نوجوانان در مراکزی که برای این گروه سنی در نظر گرفته شده، لازم به نظر میرسد و در کنار این انتظار برای رشد کمی، رشد کیفی نیز باید مورد توجه فعالان این حوزه قرار بگیرد. همه آنها که با کودکان سروکار دارند، میدانند آنها به مضامین نمایشی، ایدهها و داستانهای خاصی واکنش نشان میدهند، اما سؤال اینجا است که چگونه میشود این علاقه را در تولید و اجرای آثار مدنظر قرار داد تا مخاطبان این رده سنی اقبال و توجه بیشتری به نمایشها نشان دهند.
حسین فداییحسین کارگردان صاحبنام حوزه تئاتر کودک و نوجوان در پاسخ به این پرسش که «چه ویژگیهایی در قصهگویی، نمایشنامههای کودک و نوجوان را جذابتر میکند» میگوید: «در وهله اول باید به این نکته توجه کرد که کودکان عاشق فانتزی هستند و ما میتوانیم این قصههای فانتزی را با واقعیت درآمیزیم. یعنی اگر فانتزی را به معنی ایجاد موقعیت خیالانگیز تعریف کنیم، واقعیت در یک داستان فانتزی میتواند به اندازه واقعیت در یک زندگینامه یا داستان زندگی یک کودک خیابانی، صریح و بیپرده باشد. از سوی دیگر ممکن است داستان، ریشه در واقعیت یا فانتزی یا ترکیبی از واقعیت و فانتزی داشته باشد. گاهی تمام نمایش میتواند یک فانتزی باشد، درحالیکه همچنان ریشه در دنیای واقعی دارد.»
این کارگردان به ویژگی دیگری نیز اشاره میکند و میگوید: «به کارگیری اساطیر و افسانهها؛ اگرچه در طول قرون و اعصار، منشأ اساطیر و افسانهها به خرافات و ترسهای بشر بازمیگردد، اما داستانهای برگرفته شده از اساطیر و افسانههای کهن، منبع طبیعی اطلاعات برای نمایشهای کودکان بودهاند. در این داستانها عناصری، چون ماجراجویی، جستوجو و تکاپو، دیوها، غولها و هیولاها، مبارزه علیه نیروهای شرور و سفرهای عجیب و تلاش برای بقا به وفور وجود دارد. استفاده از مضامین کهنه در قالبی جدید؛ تحقیق و بررسی پیرامون یک مضمون یا داستان قدیمی از ارزش خاصی برخوردار است از جمله آنکه میتوان از آن در قالب جدید و مدرنتری استفاده کرد. کودکان عاشق حیوانات هستند و در عالم واقع، تصور اینکه حیوانات بتوانند همانند انسانها فکر و عمل کرده و حتی صحبت کنند، تصوری غیرعلمی است، اما نویسندگان کودکان میدانند که مخاطبان آنها حیوانات را دوست دارند و مایل هستند داستانهایی با حضور آنها بخوانند. چنین شخصیتهایی درواقع انسانهایی هستند که برای کودکان در قالب حیوان نشان داده شدهاند.»
فداییحسین به بخشی دیگر و البته مهم درباره نمایشها و قصههای کودکانه اشاره میکند و معتقد است در کنار قصهگویی و نمایش باید برای ذهن کودک نیز چالشی ایجاد کرد و این چالش میتواند از مسیر عنصر جستوجو ایجاد شود. جستوجو، مضمون ایدهآلی برای قصه در تئاتر کودکان محسوب میشود و ساختار و شکل ملموسی به آن میدهد. در چنین مضمونی معمولاً شخصیتی - که عموماً شخصیت اصلی است - هدفی دارد و برای رسیدن به آن اقدام میکند. او در راه رسیدن به هدف با موانع و خطرات زیادی مواجه میشود، اما عاقبت پیروز میشود. در کنار جستوجو ما میتوانیم به اشیا و وسایل بیجان، جان بدهیم و قصهای برای آنها بسازیم. همیشه قصه زنده کردن وسایل و اشیای بیجان، شگرد مورد علاقه نمایشنامهنویسان کودکان بوده است. وقتی کودکان با اسباببازیهایشان بازی میکنند اغلب زندگی تخیلی به آنها میدهند و با آنها که در واقع دوستانشان هستند، در بازیها و ماجراها سهیم میشوند؛ بنابراین قصهای درباره رابطه اشیا، موضوع مناسبی برای نمایش کودکان است.
در نقطه مقابل این طرح، وقایع تاریخی هم میتواند یک منبع غنی برای داستانها، بخصوص برای نمایشهای ویژه نوجوانان - بالای ۸ سال - باشد. شخصیتهای تاریخی مشهور، بخصوص مردان و زنانی که موفقیتی کسب کردهاند یا کسانی که بر ناملایمات غلبه کرده یا کسانی که در مواجهه با خطر اعتمادبهنفس و انعطافپذیری خاصی داشتهاند، برای کودکان جالب خواهند بود. قصههای امروزی هم برای بچهها بسیار جذاب هستند. بسیاری از مسائل جدید و امروزی، بهصورت بالقوه برای نمایشهای ویژه بچهها موضوعات مناسبی هستند. در سالهای اخیر توجه روزافزون به مسائل محیط زیست، فرصتهای کاری جالبی را در این حوزه برای نمایشنامهنویسان ایجاد کرده است. همچنین مسائل اجتماعی موضوعات ارزشمندی برای نمایشهای نوجوانان محسوب میشوند، هرچند باید به جای معرفی این مسائل، صرفاً از طریق گزارشهای مستند ساده، به شیوه نمایشی به آنها پرداخته شود. تئاتر بچهها عرصه مناسبی برای مناظره و مواجهه نمایشی است، نه تبلیغات سیاسی.»
این کارگردان در بخش دیگری از صحبتهای خود به هوش سرشار و آماده به حرکت کودکان اشاره میکند و میگوید: کودکان به محض اینکه با قصهای همراه شوند دیگر شما در مقام کارگردان یا قصهنویس نمیتوانید هر کاری که بخواهید انجام دهید یا داستان را بیخود پیش ببرید. او از شما سؤال میپرسد و میفهمد این قصه چقدر محکم یا چقدر ضعیف است. فداییحسین این نقطه قوت داستانی را متکی بر غیرمنتظره بودن آن میداند و میگوید: به عبارتی تغییرات سریع و ناگهانی وقایع نمایش؛ یعنی تغییر شتاب داستان با یک شوک منطقی که به حفظ توجه مخاطب کمک کند. در بهترین شرایط، وقایع غیرمنتظره مخاطب را مجبور میکند دقت بیشتری داشته باشد، چراکه نمیخواهد از پیگیری وقایع عقب بماند. این وقایع همیشه باید طبیعی و منطقی باشند و بر روند نمایش تحمیل نشوند. از طرف دیگر در کنار این جستوجو و اتفاقات غیرمنتظره، راوی میتواند از شوخی استفاده کند. شوخی جزئی اساسی در نمایشهای کودکان و نوجوانان است چراکه آنان به خندیدن علاقه زیادی دارند. البته شوخطبعی یک کودک دقیقاً مانند یک بزرگسال نیست. اساساً بذلهگوییهای بزرگسالان، اغلب توجهی را در کودکان برنمیانگیزد. از سوی دیگر درحالی که تکرار یک حرکت یا مطلب خندهدار، ممکن است از تأثیر آن شوخی برای بزرگسالان بکاهد.
در بیشتر موارد این تکرار تأثیر شوخی را در کودکان افزایش میدهد. حتی شوخی میتواند فهم جدیترین موضوعات را آسان کند تا آنجا که گاهی این فضای شاد، جایگزین وضع ناگوار و حتی مرگ اتفاقی و بسیار دردناک شخصیت میشود. او در پایان به یکی از مهمترین ویژگیهای قصهگویی و نمایش برای کودکان میپردازد و میگوید: یکی از اصلیترین مسألهها در نوشتن قصه و نمایشنامه برای کودکان، پرداخت درست شخصیتها است. اگر نمایش در ذهن مخاطب، واقعی و کاملاً باورپذیر جلوه کند به این معنا است که شخصیتها برای او بیش از حد جالب توجه بودهاند. این مسأله بویژه در نمایش کودکان و حتی در یک نمایش طبیعتگرا برای نوجوانان قابل توجه است. کودکان به شخصیتهایی واکنش نشان میدهند که بسیار واضح و کامل تصویر شده باشند. آنها همچنین در برابر شخصیتهایی عکسالعمل مثبت نشان میدهند که کاملاً توصیف شدهاند و از سوی دیگر جالب و جذاب، قابل تشخیص و سرگرمکننده هستند.